دفاعمقدس از دو خطر «فراموشی» و «تحریف» مصون نیست
تاریخ انتشار: ۲۲ اسفند ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۷۳۱۷۳۰۵
سرلشگر باقری در پیامی به بیستمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاعمقدس گفت: دفاعمقدس ملت ایران از دو خطر «فراموشی» و «تحریف» مصون نیست که به فرموده ناخدای انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری: «دست تحریف، این بخشِ پر درخششِ تاریخ ما را ممکن است مخدوش کند.»
به گزارش خبرگزاری شبستان، سرلشکر پاسدار محمد باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در پیامی به بیستمین دوره انتخاب بهترین کتاب دفاعمقدس یادآور شد: دفاعمقدس ملت ایران از دو خطر «فراموشی» و «تحریف» مصون نیست که به فرموده ناخدای انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری: «دست تحریف، این بخشِ پر درخششِ تاریخ ما را ممکن است مخدوش کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
بسمهتعالی
انقلاب اسلامی ایران، حاصل مجاهدت چند صد سالة تشیع علوی و اندیشههای ناب حضرت امام خمینی(ره) میباشد.
انقلابی که مبدأ و هدف آن تربیت انسان متعالی بوده و بر این اساس، راهبردهایی تدوین و شاگردانی تربیت شدند تا این مسیر نورانی را به سر منزل مقصود برسانند.
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی و تشکیل جمهوری اسلامی ایران، دشمن ستیزهجو که از سرعت تحول و پیروزی مردم ایران اسلامی جا مانده و غافلگیر شده بود، در صدد مقابله و تضعیف حرکت آزادیخواهانه و استقلالطلبانه ایران اسلامی برآمد.
از این رو با حمایت همه جانبه از رژیم بعث عراق تهاجمی سراسری، نامتوازن و سنگین را بر علیه کشورمان آغاز کرد، با این گمان باطل که میتواند سه روزه نهال نوپای انقلاب اسلامی را ریشهکن کند.
نبردی جانانه که در طول هشت سال، دشمن زبون را به استیصال و درماندگی کشید و عاقبت ناچار به تسلیم در مقابل قدرت روز افزون و فزاینده جوانان برومند این سرزمین شد؛ نبردی که گنجینهای سرشار از دلاوری، شجاعت، شهادتطلبی، ولایتمداری و ایثار را برای حال و آیندگان به میراث گذاشت.
امروز اما دفاعمقدس ملت ایران از دو خطر «فراموشی» و «تحریف» مصون نیست که به فرموده ناخدای انقلاب اسلامی، مقام معظم رهبری: «دست تحریف، این بخشِ پر درخششِ تاریخ ما را ممکن است مخدوش کند.»
حال که در سالهای آغازین گام دوم انقلاب اسلامی قرار داریم، تکلیفی الهی و انقلابی بر دوش یکایک رزمندگان دفاعمقدس و بخصوص بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاعمقدس قرار دارد، تا این گنجینه ارزشمند را از گزند آفات دروغ و تحریف صیانت و پاسداری نماید.
ایجاد بانک جامع، تدوین درختواره، آموزش و تربیت پژوهشگران نخبه، تلاش برای حرکت در مسیر تولید علم و نظریهپردازی دفاعمقدس و تدوین روشهای پژوهشی باید توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس، سازمان ادبیات و تاریخ و دیگر مراکز مطالعاتی به جدیت دنبال شود.
دورة بیستم انتخاب کتاب دفاع مقدس که با تلاش دستاندرکاران و صاحبنظران، از تجربه ارزشمندی برخوردار شده است، باید بتواند افقهای روشنی را برای آینده نشر دفاعمقدس با بهرهگیری از تمامی دستاوردهای گذشته ترسیم و فراروی علاقمندان این عرصه قرار دهد.
شعار ارزشمند «معرفت افزایی» و «مقابله با تحریف» از مطالبات رهبر فرزانة انقلاب اسلامی و راهبرد اصولی نشر مکتوب فرهنگ دفاعمقدس میباشد.
موفقیت و سربلندی تمام جهادگران ترویج فرهنگ ناب دفاعمقدس و به خصوص برگزار کنندگان بیستمین انتخاب بهترین کتاب دفاع مقدس را از خداوند متعال مسئلت مینمایم.
رئیس ستاد کل نیروهای مسلح
سرلشکر پاسدار محمد باقری
اسفندماه 1401
منبع: شبستان
کلیدواژه: کتاب دفاع مقدس انقلاب اسلامی مصون نیست دو خطر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت shabestan.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «شبستان» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۳۱۷۳۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سخنی در باب محتوای «مست عشق» به کارگردانی حسن فتحی/ تحریف تاریخ به شیک ترین شکل ممکن
به گزارش قدس آنلاین، سالهاست دربارۀ اهمیت اینکه سینمای ایران، پا در گام همکاری با کشورهای دیگر بگذارد و به بازارهای فرهنگی فرامرزی بیندیشد، نوشتهایم و بحث کردهایم و اینک فیلمی روی اکران است که با همه فراز و نشیبهای حقوقی و فنی، بالاخره توانسته است این سد را بشکند و با سینمای ترکیه به عنوان یکی از پررونق ترین و جدی ترین بازارهای هنری منطقه، با حضور بازیگران و عوامل فنی برگزیده دو کشور همکاری نسبتاً موفقی داشته باشد. دومین جنبۀ اهمیت این فیلم، این است که دربارۀ شخصیتها و چهرههای مهم فرهنگی کشور ما ساخته شده است. ساختن فیلمی پرفروش که تماشاگران را با زندگی شخصیتهای مهمی چون مولانا و شمس تبریزی آشنا کند، یکی از غفلتهای سینمای ایران در همه سالهای اخیر بوده است که این مهم هم انجام شده است و از این منظر باید به حسن فتحی و تیمش تبریک گفت.
چالشی مهم در برابر فیلمهای تاریخی
ساختن فیلمی که از یک سو به گذشته و تاریخ واقعی بپردازد و از سوی دیگر برای مخاطب کشش داشته باشد، به راستی کار سختی است. فیلمهای تاریخی ما معمولاً به ملغمهای از جملات ادبی، پند و اندرز و آواز خوانندگان تبدیل میشود و داستان ندارند. برای همین است که سختی انتخاب قصهای برای آشنا کردن مخاطب با تاریخ، در سینما و بخصوص سینمای ایران صدچندان است. در این گونه فیلمها، دخیل کردن تخیل و ساختن شخصیتها و مکانهای خیالی برای جذاب کردن داستان یک چالش مهم است و به همین دلیل است که بیشتر فیلمها و سریالهای ایرانی که درباره تاریخ گذشته سرزمین ما ساخته میشود، به تحریف تاریخ (هر کدام در حد و حدودی متهم هستند.) در اینجاست که اهمیت تحقیق و بهرهمندی از آثار کسانی که با متون و رویدادهای تاریخی آشنا هستند، بیشتر میشود. در مورد مولانا و شمس دست ما برای آگاهی از رویدادهای زندگی، شخصیت و تفکرات آنان بسته نیست. اگرچه هنوز برای پژوهش درباره آنها و دوران پرفراز و نشیب زندگیشان، راههای نپیموده زیاد است اما حداقل میتوانیم به برخی کتاب ها وپژوهش های صورت گرفته اعتماد کنیم و از نوشتههای کسانی چون دکتر زرین کوب بهره ببریم. برای انتقال مفاهیمی که مولانا و شمس دربارۀ آنها سخن میگویند، به آثاری نیاز داریم که نه تنها درباره ویژگی ها و دوره های زندگی آنها سخن میگوید، دوران تاریخی آنها را به خوبی میشناسد، جریانهای معارض فکری و عرفانی موجود را بررسی کرده و برای مخاطب به خوبی روشن میکند که اهمیت کاری که مولانا کرده است، چیست. کتاب هایی مانند «پله پله تا ملاقات خدا» که هم روایتی داستانی دارد، هم زبانی ساده و هم از نظر استناد تاریخی شبههای در آنها نیست.
یک شمس تبریزی مهربان
تیم تولید «مست عشق» به جای اینکه به این روایت درست، پژوهشمند و جامع نگر از داستان مولانا و شمس توجه کند، روایتی از زندگی این دو شخصیت به دست داده است که بیشتر با خوانش ترکیه از مولانا تطبیق دارد. خوانش رایج در ترکیه امروز که اوج آن را در «ملت عشق» الیف شفق(شافاک) میتوان دید، مولانا و شمس را از بستر تاریخی و مفهومی خود خارج میکند و به آنها چهره دو مرد سکولار رمانتیک میدهد که همه چیز را در عشق و مهربانی میبینند، با مذهبیها در جنگند و جانشان را در این راه میدهند و نتیجه همه مبارزه هایشان میشود رقص و سماع ( که البته در تیتراژ فیلم به سما تبدیل شده است!). این خوانش هم امروزی است، هم خطری ندارد و هم مولانا و هر شخصیت تاریخی دیگر را به یک سوژه خوب برای تبدیل شدن به یک جاذبه گردشگری و منبعی برای پول درآوردن تبدیل میکند. شمس و مولانای «مست عشق»از همین جنسند. این تحریف در شخصیت شمس تبریزی شدیدتر است. آنچه ما از گفتههایی که از او باقی مانده است و نوشتهها و گفتههای دیگران و اسناد تاریخی درباره شمس میدانیم، با موجودی که در این فیلم به تصویر کشیده شده است، بسیار متفاوت بوده است. به یاد داشته باشیم که شمس شخصیتی تندخو، آشفته و البته مغرور بوده است. شاید آنهایی که «مست عشق» را دیدهاند تعجب کنند اگر بدانند در داستان ازدواج او با دختر خواندۀ مولانا، کیمیا خاتون، دخترک از ابتدا این ازدواج را خوش نمیداشت و هرگز دلش با شمس که چهل سال از او بزرگ تر بود و شخصیتی بی ثبات داشت، صاف نشد و البته اینکه بنا بر برخی روایتها متهم اصلی مرگ یا بهتر بگوییم قتل این دخترک بی نوا همین شمس تبریزی است.
جلالالدین محمد تهرونی
برای داستانی کردن تاریخ و تبدیل آن به یک قصۀ جذاب، یکی از راه ها این است که وقتی قصهای جذاب نداریم، از دل واقعیت های تاریخی قصهای بیرون بکشیم و «مست عشق» هم همین کار را کرده است؛ خلق یک داستان معمایی و پلیسی دربارۀ مرگ شمس تبریزی. این تهمید البته داستان را جذاب کرده است و مخاطب را به دنبال خودش میکشد اما تاریخ را به شکل عجیب و غریبی به شکلی در میآورد که کارگردان و نویسنده دلشان میخواهد. برای مثال وقتی یک کارآگاه برای حل ماجرای گم شدن شمس خلق میکنیم، او باید وظیفه خودش را به پایان برساند و در «مست عشق» سرنوشت شمس تبریزی روشن میشود اما سوال اینجاست که اگر همه چیز به همین خوبی و خوشی به پایان رسیده است، چرا مولانا در تمام سالهای بعد از شمس، فراق او را به صورت شعر فریاد میزده و از در و دیوار میپرسیده که شمس کجاست و چه شد؟ مشکل اصلی بیرون کشیدن داستانی از دل داستان شمس و مولانا این است که تاریخ را هم مجبوریم جا به جا کنیم و برای قونیه اداره شهربانی بسازیم که در اوج درگیری سلجوقیان روم با یکدیگر و در حالیکه آنان زیر فشار خردکنندۀ ایلخانان مغول و اختلافات داخلی درحال فروپاشی بودند، نگران درویشی بدزبان باشند که گم شده است، همین جا به جاییهای تاریخی و انتقال دادن گذشتهای دور به امروز، باعث میشود که مولانا هم در کودکی با پدرش با لهجه تهران سخن بگوید!
آرش شفاعی